نامه امام به اقای معلم

هو الله تعالي

قربانت شوم

گرچه در اين مسافرت به زيارت وجود مباركت بيش از دو سه ساعت موفق نشدم و باقي عمر ايستاده‌ام به ندامت ولي آنچه بايد جذبات محبت مجذوبم نمايد نمود و از محاسن اخلاق و ملكات آنچه نصيب نظر قاصرم بود فهميدم گرچه مي‌دانم كه به حقيقتش نرسيدم مجال كه دستم از دامنت دور است و از فيض محضرت مهجور چاره نديدم جز اين كه ارادت قلبي را در اين صحيفه ابراز نمايم و به محضر مباركت چون ران ملخي هديه فرستم شايد ارادت ناقابل قبول افتد و بوسيله مرقومه چشمم را روشن فرماييد و چون حضرت روح مجسم و جسم مروح آقاي همداني روحي له الفداء كه قلمم قصور از اظهار محاسنش دارد و «العيان نفي عن البيان» به قصد توقف در آستانه مقدسه رضوي عليه الصلوة و السلام مشرف شده‌اند جسارت كردم و اين عريضه را به نكته كه در عريضه ايشان عرض كردم توسط آن حضرت تقديم داشتم ان شاء الله بعدها مستقيماً به عرض ارادت و صميميت مصدع مي‌شوم. حضور محترم حضرت مستطاب .... آقاي حاج شيخ مجتبي عرض ارادت تقديم مي‌دارم. خاتمه ملتمس دعا هستيم


حضرت آقاي آسيد محمد صادق سلام مي‌رسانند و عرض ارادت تقديم مي‌دارند

سيد روح الله خميني ساكن قم