زندگينامه
سيّد در سال 1294 هجري قمري، از بانويي صالحه – كه خود دختر يكي از عالمان قزوين بود – زاده گشت. پدر وي، حجّهالاسلام و المسلمين، سيّد علي زرآبادي قزويني (م: 1318ق) از عالمان وارسته و فاضل و اهل معاني و حقايق بود. نسب سيّد به شهيد اهل البيت، زيد بنِ علي بنالحسين- عليهم السّلام- ميرسد. بدينگونه سيّد موسي زرآبادي، از «سادات حسيني» است، چنانكه نقش مهر ايشان نيز «موسي الحسيني» بوده است.
سيّد موسي زرآبادي، در قزوين و تهران به تحصيل علوم معقول و منقول پرداخت و به مراتب عالي اين علوم دست يافت. از جمله استادان وي در فقه و اصول، در قزوين، فقيه محقق آيت الله حاج ملاعلي اكبر ايزدي سيادهني تاكستاني (م:1340 ق) است كه سيّد تقريرات درس فقه و اصول ايشان را نوشته است.
استادان وي در تهران – از جمله – اينانند:
فيلسوف فاضل ميرزاحسن كرمانشاهي - م: ۱۳۳۶ق*
فيلسوف و عارف ديگر، سيّد شهابالدين شيرازي - م:ح ۱۳۲۰ق*
فيلسوف و عارف ديگر، شيخ علي نوري حكمي - م:ح ۱۳۳۵ق*
عالم معروف، حاج شيخ فضلالله نوري - شهيد: ۱۳۲۷ق*
گفتهاند وي در كار تحصيل علم همتّي والا و تلاشي بسيار داشت. برخي از همدرسان وي ابراز داشتهاند كه هر موقع شب كه بيدار ميشديم چراغ اطاق سيّد موسي روشن بود. سيّد در علوم غريبه و فنون محتجبه نيز يكي از استادان مسلم و كاملان متبحّر بوده است، ليكن استادان وي در اين علوم شناخته نيستند
سيّد در مراحل تقوي و تهذيب نفس و سلوك شرعي نيز از نخبگان عصر بوده است. در اين مورد نيز مربيّان و استادان او شناخته نيستند. بعيد نيست كه توجه او به اين مراحل به اشاره پدر پديد آمده باشد كه خود اهل اين معاني بوده است. گفتهاند كه سيّد از ابتداي نشو و نماي خويش، مراقبت شديدي در پرهيز از محرّمات و عمل به واجبات داشته است و اين چگونگي زبانزد بوده است و گاه چنان ميشده كه تمام مستحبات شرعي را نيز انجام ميداده است و همين چگونگيها از وي عالمي عامل و وارستهاي كامل ميسازد، يعني انساني كه شايسته عنوان «روحاني» و «عالم ديني» باشد
مكتب تربيتي سيّد موسي زرآبادي، مكتب درهم تنيده علم و عمل (تزكيه و تعليم) بوده است، علم و معرفت براساس علم قرآني خالص و عمل بر طبق موازين دقيق شرعي. سيّد در عين اطلاع كافي و عميق از فلسفه و عرفان و درك محضر استادان بزرگ اين فنون در عصر خويش و تدريس پارهاي از متون عمده فنون ياد شده، از اركان بزرگ «مكتب تفكيك»* در نيمه نخست سده چهاردهم هجري به شمار است. درباره عمل (تهذيب نفس و تقوي) نيز تأكيد بسيار داشته است و استفاده از «وقت» و به هدر ندادن فرصت و ضايع نكردن استعداد را بسي مهم ميشمرده است و رعايت دقيق تكليف را و عمل به شرع مطهر را، در رأس امور قرار ميداده است.
درباره تأثير خلّاق او و مكتب علمي و عملي او در ساختن روحهاي بزرگ، همين بس كه در شاگردان تربيت يافته و كمال پذيرفته تعاليم و آداب او، به اين دو چهره بر ميخوريم
شيخ مجتبي قزويني خراساني - م:۱۳۸۶ق*
شيخ علي اكبر الهيان تنكابني- م: ۱۳۸۰ق*
هر كس از اين دو عالم عامل و دو رباني كامل و دو رازور جامع و فاضل شناختي داشته باشد، آنچه را اشاره ميكنيم در ميبايد
مردان بزرگي چون سيّد موسي زرآبادي كه با اخلاق قرآني و تعاليم معصوم «ع» پرورش يافتهاند و از خداپرستي و انساندوستي انبيايي مايههايي روحي دارند، هيچگاه نميتوانند از پرداختن به كار خلق خدا و اهتمام به امور مسلمين (مسائل سياست و اجتماع و معيشت مردم) غافل باشند و بر محرومان و مظلومان هر چه بگذرد، عين خيالشان نباشد، هرگز .... اين است كه مينگريم كه حضرت سيّد، با وجود همه آن اشتغالات ظاهري و باطني ... به امر مشروطيّت (كه در زمان وي پيش ميآيد)، توجه ميكند و رسالهاي درباره فوايد آن مينگارد. در مرقومهاي از ايشان چنين آمده است:
«و ظاهراً مرحوم سيّد در اوان مشروطيت طرفدار آن بوده و حتي رسالهاي – حدود ده صفحه- در مدح آن نگاشته كه موجود است. ولي بعدها بر اثر بروز انحرافاتي در نهضت مزبور از مخالفان جدي آن گرديد.»
موضوع از هر دو بعد جالب و آموزنده است: هم توجه به تكليف سياسي و اجتماعي ديني و پرداختن به آن به اندازه توان و هم به هنگام بروز انحراف، كنار كشيدن و مخالفت كردن و بر انحرافها صحه نگذاشتن
در مكتب سيّد موسي زرآبادي، زبدگاني چند پرورش يافتند و به مراحلي بس بالا رسيدند، چه آنان كه مدتي دراز از محضر او بهرهمند گشتند و چه آنان كه در فرصتهايي كوتاه توانستند از آن طور سيناي علم و تقوي قَبَسي برگيرند:
شيخ علي اكبر الهيان تنكابني - م: ۱۳۸۰ق*
شيخ مجتبي قزويني خراساني - م: ۱۳۸۶ق*
شيخ هاشم قزويني (خراساني) - م: ۱۳۸۰ق*
سيّد محمّد تقي معصومي اشكوري، صاحب كتاب «دو چوب و يك سنگ»*
شيخ علي اصغر شكرنابي - م:ح ۱۳۵۴ق*
سيّد ابوالحسن حافظيان مشهدي - م:۱۳۶۰ش*
سيّد علي محمّد حاج سيّد جوادي و*
...*
بدينگونه حضرت سيّد موسي زرآبادي قزويني، عالمي بوده است ربّاني، متألّهي قرآني، مرزباني تفكيكي، مربّيي بزرگ، متعقّلي سترگ، سازنده ارواحي قوي، پرورشدهنده بزرگاني نمونه در فضيلت و كمال و تعالي روحي و انسانيّت سيرتي. خواص و دوستان و شاگردان ايشان، درباره خصوصيات روحي و قدرتهاي معنوي وي و آگاهي از اسرار خفيه، تسلّط بر اشيا و تصرّفات، بروز كرامات، فيض بزرگ «تشرّف»، اطلاع از «اسم اعظم» و اسرار رياضتي آن، «خلع بدن» و خلسات ممتدّ روحي و روحاني و ... مطالب و وقايعي نقل كردهاند بسيار مهم
و سرانجام، تقدير محتوم فرا ميرسد و حضرت سيّد داعي الهي را پاسخ ميگويد و در روز دوم ماه ربيعالثّاني، سال ۱۳۵۳ هجري قمري، از اين جهان تاريك و محدود و گذران، به جهان روشنايي و نامحدود و پايدار رخت ميكشد، و روحي بس روحاني و ملكوتي به آفاق مينوي ملكوتيان ميپيوندد. پيكر پاك وي، در صحن امامزاده (شاهزاده) حسين«ع» - در قزوين- به خاك سپرده ميشود ... و اكنون آرامگاه حضرت سيّد موسي زرآبادي، مورد توجه آشنايان و خواص است.
* تفكيك در لغت به معناي «جداسازي» است (چيزي را از چيزي ديگر جدا كردن) و «نابسازي» چيزي و «خالص كردن» آن و «مكتب تفكيك»، مكتب جداسازي سه راه و روش معرفت و سه مكتب شناختي است در تاريخ شناختها و تأملات و تفكرات انساني، يعني راه و روش قرآن و راه و روش فلسفه و راه و روش عرفان. واژه «تفكيك»، پيشنهاد علامه محمدرضا حكيمي براي مكتب تربيتي سه عالم جامع و بزرگوار و سه ركن عمده اين مكتب يعني «سيد موسي زرآبادي قزويني»، «ميرزا مهدي اصفهاني (خراساني)» و «شيخ مجتبي قزويني خراساني» است
برگرفته از محمدرضا حكيمي. مكتب تفكيك. تهران. دفتر نشر فرهنگ اسلامي. چاپ سوم. ۱۳۷۷